حال خوبی ست
حال خوبی ست گلی را دیدن و نچیدن از باغ قامت گل نشکستن زیباست و رها بودن آواز قناری در باغ
عطر گل را تنها در تن زنده ی هر باغچه بوییدن
حال خوبی ست
نسوزاندن دل
رسم دل دادگی و دل داری
قدر این موهبت عشق به جا اوردن
عشق معشوق طلب کردن و عاشق ماندن
دورکعت مهر به جااوردن
ذکر بارانی دیدار و نگاهی تب دار
حال خوبی ست
خدا را دیدن
پشت راز گل سرخ
در پس بغض گره خورده ی ابر
سمت آرامش رودی جاری
خواندن نامه زیبای خدا
بر تن سوره سروی سرسبز
آیه زنده آن مهر گیاه
از دل مضهف گویای خموش
حال خوبی ست
نگه کردن ابر
راه رفتن بی چتر
زیر باران امید
لمس هر واژه خیس
برتن عاشق باران بهار
چای نوشیدن در لحظه زیبای حضور
حال خوبی ست
رها کردن این واژه مرگ
وسلامی به تولد دادن
بخشش هدیه لبخند به صب های خموش